♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ چقدر پاییز شده چقدر این حال و هوا شال و کلاه و آستینهای پایین کشیده از سرما میطلبد، یا نشستن کنار پنجره و هورت کشیدن یک لیوان چای داغ، یا پناه گرفتن زیر پتو و استشمام بوی نارنگی و خوابیدن میان لالایی خاطره انگیز برگها و بادها چقدر میطلبد که چتر برداری و زیر قطرات گاه و بیگاه باران قدم بزنی و یقهی پیراهنت را از شدت باد و سرما بالا بکشی، که دستهایت را توی جیب ببری و از سرما بلرزی، که باد بزند و قطرات باران روی گونه و پلکهایت بریزد چقدر این هوا تنهایی نمیچسبد که حیاتی است هر پاییز کسی کنارت باشد و با تو حرف بزند، کسی کنارت باشد و تو را بغل کند، کسی کنارت باشد و با تو چای بنوشد، کسی کنارت باشد که برایت شعر بخواند و دستهای یخ زدهات را میان دستهای گرمش بگیرد چقدر این هوا یک دوست کم دارد، یک رفیق، یک آدم خوب... کسی که حقیقتا حرفهای تو را میفهمد و دیوانگیهای تو را میپذیرد، کسی که به تو حق میدهد هر پاییز، از خودت بیخود باشی و هوا که به هم ریخت، به هم بریزی هوا کِی وقت کرد اینهمه پاییز شود و ما کِی وقت کردیم اینهمه تنها باشیم؟ ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ نرگس صرافیان طوفان
oOoOoOoOoOoO محال است مصاحبه تلویزیونی خواننده های لس آنجلسی را ببینی و یک نفر از آنها دلش برای ایران تنگ نشده باشد من که پیش خودم میگفتم همه ی این حرفها تظاهر است ، مگر می شود وسط آن همه زرق و برق و خوشی ، وسط خیابان های سنگفرش شده و تمیز با یک برگر مک دونالد آدم دلش بگیرد حتما مخشان پاره سنگ برداشته است ، مگر می شود آدم دلش برای این ترافیک های سنگین ، هوای آلوده و شهر های ساده تنگ شود آخر چه چیز اینجا دلتنگی دارد که از آن سر دنیا بیایند اینجا ، هوس اینجا را بکنند اما با خودم گفتم شاید دلشان حلیم داغ ساعت ۶ صبح بخواهد ، یا یک مشت نخودچی کشمش که مادربزرگ بریزد توی جیبشان ، بخواهند کنار جاده شمال لواشک بخرند ، شاید دلشان کرسی شب یلدا بخواهد نه درخت کریسمس ، گفتم شاید قرمه سبزی های فرنگ هرچقدر هم خوب باشد به دهانشان مزه نمی کند شاید از سیگار های فیلتر دار خسته شده اند ، نفسشان دود سنگین می خواهد بهمن می خواهد تیر می خواهد گفتم شاید دلشان جا مانده است شاید عشقشان را جا گذاشته اند oOoOoOoOoOoO
*~*~*~*~*~*~*~* سرمو بالا گرفتم، قلبم از جا کنده شد دوتا پسر هم سن و سال خودم دورش کرده بودن یکیشون دسته کیفشو که محکم نگهش داشته بود داشت میکشید اون یکی هم میخواست بزنه تو صورتش که داد بلندی زدم، دستش تو هوا موند اونها با تعجب و کمی ترس نگاهم میکردن زیبای ناشناس هم با خوشحالی و امید
♥♥.♥♥♥.♥♥♥ عاقل ها چه میکنند؟ کیکی میخورند با روکشیی طلا؟ یا کیف دستی مارکدارشان پر است از تراول های رنگارنگ!!!؟؟؟ عاقل ها دویدن در پیاده رو را بلدند؟/یا مثلا جیغ زدن از سر شادی را؟ شهر دیوانگــیـ هایـ من اینجاستــــ همینجا که دیوانگیی که کنیــ انگشت نما خواهی شد اما مگر خاص بودن میان اینهمه عاقل نَما بداست؟؟ اصلا منرستوران گردان نمیخواهم بهتر نیست سرپایی نان لواشم را دور سیخ جگرم بگردانم تا حسابییــ روغنیـ شود؟وااییی که در سرمای زمستان سرپایی جگر خوردنِ تنهاییــ حالیــ دارد دیوانگی یعنی خودت باشی و خودت باشیو خودت تا مثلا همانطورکه روی لبه ی جدول تعادلت راحفظ میکنیــ ،لیس های گنده و پر صدا به بستنیی قیفی که در دست داری بزنی یعنی خوشحال که میشوی جیغی سردهی، قهقهه ای بزنی و بعد هم فریاد بزنیی:آخجونمــــ یعنی سری خوش داشته باشی و دلی خوشتر یعنی مرز نداشته باشد خنده های بی مهابایت می دانیی رفیق من ترجیح میدهم بروم زیر باران یخ پاییزی و خیس شوم و بعد هم سرما بخورم، تا اینکه نگران لک شدن لباسهایم باشم!! میدانیــ چیست من این شهر دیوانگی هایم را با اینکه یکهزارم آن برای دیوانگی کردن است، دوستــ دارم ♥♥.♥♥♥.♥♥♥ f.g.d
oOoOoOoOoOoO من همیشه فکر می کنم برای یک زن استقلال مالی خیلی خیلی مهم است نه این که آدم مادی ای باشم که این را می گویم نه...واقعا نیستم ولی همیشه دیده ام که این زن ها قویترند آسوده ترند زن باید دستش توی جیب و کارت و حساب خودش باشد اصلا شاید یک روز دلش خواست برای انگشتان چروکيده ي مادرش یک انگشتر طلا بخرد خواست برود داخل یک شال فروشی و وقتی نتوانست بین چهار تا شال با رنگ ها و طرح های جورو واجور انتخاب کند، بدون درنگ و نگرانی به فروشنده بگوید : همشو می برم یک وقت هم دیدی اول هر ماه کل درآمدش را داد به صاحبخانه همه جورش می شود ولی قسمت قشنگش همان است که لازم نیست برای پول بیشتر گرفتن از شوهرش به هر دلیلی، یکی دو روز با خودش فکر و خیال کند و آخر هم پشیمان بشود و باز هم در مهمانی بعدی مادرش از توی جعبه ی مقوایی کنار آینه همان انگشتر بدلی زشت را دست کند زن اگر پول خودش را داشته باشد، رنگ موهایش، مدل مانتویش، بوی عطرش، عدد قبض موبایلش، ...و... همه و همه را خودش انتخاب می کند oOoOoOoOoOoO فاطمه شاه بگلو
♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ گاهی میان مشغله هاتون وقتی خیلی خسته هستید گاهی بین دوستاتون درحالی که میگید و میخندید وقتی توی خیابون بی خیال دستاتون توی جیبتونه اهنگ گوش میدید و از کنار هم میگذرید یادتون باشه یکی اون بالا داره نگاهتون میکنه برای لحظه ای سرتون رو بالا کنید و بهش لبخند بزنید اون وقته که معنی آرامش رو میفهمید روزهای رنگیتون پر از حضور زیبای خدا
*** *** *** *** *** *** *** *** *** *** *** *** *** *** *** *** *** *** *اینم از جوجه آخر پاییز ما* * :shock: دیگه نگاهم به جوجه ها عوض شده :shock: * دوره مدرسه ی جوجمون دوران مجردی ازدواج
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم